رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

دختر پاییزی ما

باز هم شیرین زبونی

  عزیزم، اینروزا اینقدر شیرین شدی و اینقدر قشنگ صحبت میکنی که من از بیانش عاجزم ... کلا به جای "ق" میگی "گ" و به جای "ه" میگی "خ"...مثلا میگی "دوگ" به جای "دوغ"، یا "عشگ" به جای "عشق"، یا "خندونه" به جای "هندونه" ، تازه چند وقتی که خیلی حساس شدی که کسی بهت نخنده، اگه یه حرف بامزه بزنی یا یه چیزی رو اشتباه بگی ما باید بزور خودمون رو نگه داریم تا شما ناراحت نشی..  
2 آذر 1395

رستای دقیق

  باباجون مهربون خیلی وقتا شما رو می بره سوپری عمو مسغر (عمو اصغر) و برای شما خوراکی میخره، یه روز که همراه باباجون برای خرید شیرکاکایو رفته بودی سوپری به باباجون گفتی" باباجون ، تاریخ شیر کاکایو رو ببین، وقتش نگذشته باشه"
2 آذر 1395

اولین کمک رستا

  چند روز پیش یه خانم نیازمند اومد در خونمون، شما طبق معمول بدو بدو رفتی درو باز کنی "البته منم پشت سرت اومدم;-) "، خانمه به شما گفت:دخترم چیزی داری برام بیاری اینجا من رفتم یه چیزی سرم کنم بیام جلوی در که دیدم شما در یک حرکت خود جوش، یه بیسکویت های بای برداشتی و دادی به خانم نیازمند، اون لحظه توی قیافت یه غرور خاصی دیدم، واقعا نمیدونم خدارو چطور شکر کنم که تو رو با این قلب مهربون بهمون داده:-*  
2 آذر 1395
1